معنی تابیدن، پیچ دار کردن پیچ، تاب، نخ یا ریسمان تابیده، پیچ خوردگی، پیچیدن, معنی تابیدن، پیچ دار کردن پیچ، تاب، نخ یا ریسمان تابیده، پیچ خوردگی، پیچیدن, معنی تاfdbj، /d] bاc lcbj /d]، تاf، jo dا cdskاj تاfdbi، /d] omcb;d، /d]dbj, معنی اصطلاح تابیدن، پیچ دار کردن پیچ، تاب، نخ یا ریسمان تابیده، پیچ خوردگی، پیچیدن, معادل تابیدن، پیچ دار کردن پیچ، تاب، نخ یا ریسمان تابیده، پیچ خوردگی، پیچیدن, تابیدن، پیچ دار کردن پیچ، تاب، نخ یا ریسمان تابیده، پیچ خوردگی، پیچیدن چی میشه؟, تابیدن، پیچ دار کردن پیچ، تاب، نخ یا ریسمان تابیده، پیچ خوردگی، پیچیدن یعنی چی؟, تابیدن، پیچ دار کردن پیچ، تاب، نخ یا ریسمان تابیده، پیچ خوردگی، پیچیدن synonym, تابیدن، پیچ دار کردن پیچ، تاب، نخ یا ریسمان تابیده، پیچ خوردگی، پیچیدن definition,